جنبش لغو کار کودک ؟

آیا امکان لغو کار کودک وجود دارد؟چگونه؟

 

در آستانه‌ی روز جهانی لغو کار کودک(12 ژوئن) مصاحبه‌ای داشتیم با دو تن از فعالان حقوق کودک، آقایان حسین میربهاری و محمد لطفی که از فعالان جنبش لغو کار کودک هستند و در جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان مشغول به فعالیتند. از آنان درمورد جنبش لغو کار کودک پرسیدیم.

با سلام و تشکر از حضور شما در این بحث. مطابق با آماری که در کنفرانس محو کار کودک در برزیل در سال قبل ارائه شد، ادعا شد از سال 2000 تا کنون کار کودک در سطح جهان سی درصد کاهش داشته است. نظر شما در مورد این آمار چیست؟

میربهاری: با سلام و تشکر از ترتیب دادن این مصاحبه. ابتدا باید نگاهی کلی به مساله آمار در سطح جهانی داشته باشیم و بعد می‌توان به محتوای این آمار پی برد و اشاره کرد که آیا این آمار درست است یا نه. آمار در سطح جهانی در دست کسانی است که صاحبان زور و سرمایه‌اند. طبیعی است که آنها برای آنکه وضعیت را خطرناک و وخیم نشان ندهند، مجبورند در سطح آمار رسمی اعداد و ارقام را جوری را در معرض دید عموم بگذارند که آحاد جامعه از وضع اسفناکی و بحرانی که دچارش هستند و آگاه نشوند یا رم نکنند. اتفاقا در همین دورانی که اینها این آمار را می‌دهند بحران جهانی سر به فلک کشیده و بنگاه‌های اقتصادی و سرمایه در سطح جهان آن چنان درگیر بحران هستند که دست به دامان مراجع قدرت و پولی می‌شوند تا این بحران را از سر بگذرانند. بااین وجود چطور ممکن است جریانی که در مسیر حیاتش نیاز به وجودش دارند، منظورم کار کودک است، این همه سطحش آمده باشد پایین. وقتی می‌گوییم آمار کودکان کار پایین آمده یعنی سطح رفاه اجتماعی بالا رفته است. نگاهی به سطح رفاه اجتماعی در سراسر جهان بیاندازیم، می‌بینیم که افت کرده نه تنها در کشورهای فقیر و تحت سلطه، حتا در کشورهای غنی، پیشرفته و متروپل که صاحب صنعت و سرمایه‌ی هنگفت جهانی هستند. نتیجتا به نظرم این آمار دروغی بیش نیست اگر بخواهیم چشمان را باز کنیم در ابتدای دهه‌ای که در آن هستیم حداقل جریان رشد و افزایش نیروی کار در سطح جهانی عدد بالای 15 درصد را نشان می‌دهد. زیرا میل صاحبان قدرت و سرمایه جهانی به مصرف نیروی کار ارزان آن چنان شدید است که این جریان را می‌توان در کشورهای فقیر در حال توسعه، در آسیا و آسیای جنوب شرقی می‌توانیم ببینیم که چقدر کودک رانده شده‌اند به صف کودکان کار و در کشور خودمان هم همه مستحضرند که حداقل از موقعی که ما در این عرصه فعالیت می‌کنیم کم ِ کم اگر این رقم دوبرابر نشده باشد، لااقل 50درصد افزایش داشته است.

معاون فرهنگي اجتماعي شهردار مشهد از اجراي طرح جمع‌آوري و ساماندهي کودکان خياباني در شهر مشهد خبر داد.

به گفته ی ایشان حضور کودکان خياباني جلوه شهر را نازيبا مي‌کند شهری که سالانه ميزبان 22 ميليون زائر است، بايد برنامه‌ريزهاي بهتر و اصولي انجام داد تا بتوان حضور اين کودکان را کمرنگ کرد.

به گفته مسئولان، روزنامه‌فروش‌های سر چهارراه‌ها زیرنظر بهزیستی اداره می‌شوند . طرح فروش روزنامه ازسوی کودکان‌کار از سال‌٨٣ ابتدا با انعقاد قراردادی با روزنامه خراسان شروع شد و با مشاهده موفقیت‌هایی در این زمینه با هماهنگی با استانداری، فرمانداری، شهرداری و دادگستری این طرح تا امروز ادامه دارد . همه این کودکان کمتر از ١٨‌سال هستند و روزانه درصدی از فروش روزنامه را دریافت می‌کنند.

وی با اشاره به سن کودکان‌کار روزنامه‌فروش یادآور شد: سن قانونی این کودکان روزنامه‌فروش بین ١٥ تا ١٨‌سال تعریف شده و طبق ضوابط قانون‌کار به‌کارگیری افراد کمتر از ١٥‌سال ممنوع است.

درصورت تمایل و علاقه صددرصد به تحصیل، این کودکان ١٥ تا ١٨‌ساله برای ادامه تحصیل ازجانب بهزیستی به آموزش‌و‌پرورش معرفی می‌شوند. (خبرگزاری ایسنا)

 

آقای لطفی وضعیت آمار کودکان کار در ایران چگونه است؟

لطفی: همان طور که اقای میربهاری گفتند اگر بخواهم در مورد آمار داخلی صحبت کنم مشخصا از بعد از تشدید اعمال سیاست‌های تعدیل ساختاری، تقریبا از ابتدای دولت نهم به خصوص در مرحله‌ی دوم آن این شیب شدیدی که برای اعمال این سیاست‌ها اتفاق افتاد، فقر را به شدت در جامعه گسترش داد و تاثیر تورم و بیکاری را عملا در ان جی او می‌بینیم که بچه‌ها حتا همان چند ساعتی را که می‌آمدند و درس می‌خواندند، دیگر نمی‌توانند بیایند. از این چیزی که با آن مستقیما در گیر هستیم تا در سطح منطقه که مشخصا دیده می‌شود، این است. آماری هم آقای حاج بابایی دادند که 33 درصد از 19 میلیون کودکانی که لازم التعلیم اند، الان از تحصیل دور شده‌اند. به چه دلیل دور شده‌اند؟ تورم و فشارهای اقتصادی قطع به یقین یکی از دلایل این مساله است مگر که این توقع داشته باشیم این 6 یا 7 میلیون نفر ( 33 درصد 19 میلیون نفر) معلم خصوصی گرفته باشند که مدرسه نمی‌آیند یا در کانادا اپلای کرده‌اند و مشغول تحصیل هستند!

شما خود را از فعالان جنبش لغو کار کودک معرفی می‌کنید. این جنبش چیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

میربهاری : به اعتقاد ما در جامعه جریانی جدی وجود دارد که با پدیده‌ی کار کودکان مخالف است و در پراتیک اجتماعی و در جریان کار هر روزه اش به دنبال این است که به این پدیده پایان دهد. در حقیقت این پدیده‌ی شوم را از تاریخ حذف کند.

در جهانی که ما زندگی می‌کنیم جهان متشکل از دو قطب متضاد کار و سرمایه است. در این جهان جنبش‌های اجتماعی و توده ای وجود دارند که خواسته‌ها و مطالبات مختلفی دارند. در حوزه‌ی زنان، کودکان، کارگری و دیگر بخش‌های جامعه. جنبش لغو کار کودک یکی از این بخش‌هاست که در حقیقت به دنبال یک مطالبه‌ی عام و خواسته‌ای است که اکثریت جامعه (که این روزها به آن 99درصدی‌ها می‌گویند) به دنبال آن است و آن لغو کار کودک است که پدیده‌ای فراوان و چشمگیر است.

5.5 میلیون کودک در جهان قربانی برده داری نوین هستند

نتایج بررسی‌های یک سازمان حقوق بشری نشان می‌دهد در حال حاضر 21 میلیون نفر از جمله 5.5 میلیون کودک به کارهای سخت و طاقت فرسا مشغول هستند. کسانی که از این افراد بهره کشی می‌کنند سالانه معادل 150 میلیارد دلار درآمد دارند. طبق این گزارش بیشترین افرادی که به کار اجباری و سخت مشغول اند در کشورهای هند، موریتانی، پاکستان و نپال زندگی می‌کنند.

 

لطفی: در تایید حرف دوست‌مان، در واقع می‌توان گفت جهان پر از جنبش‌های مختلف است که خواسته‌های متفاوتی دارند. مثلا وقتی در حوزه‌ی زنان وارد می‌شوی یک سری جنبش‌ها وجود دارد که ماهیت‌های متفاوتی دارند که می‌توانند در خدمت نظم موجود قرار بگیرند یا می‌توانند در نظم موجود را اصلاح کند یا در راستای از بین بردن نظم موجود باشند. حالا در حوزه‌ی حقوق کودک هم همین طور است. آنها در زمینه کار کودک موضع‌گیری‌های متفاوتی می‌کنند. بعضی‌هاشان می‌گویند که کار کودک قابل لغو نیست. این جنبشی است که وجود دارد. چون قابل لغو نیست پس ما بیاییم به بچه‌ها یک سری خدمات به یکی سری بچه‌ها بدهیم. غیر قابل لغو بودن در کارشان مستتر است. بعضی دیگر می‌گویند نه قابل لغو هست ولی الان قابل لغو نیست. اینها همچنان مساله را تاریخ می‌سپارند و معتقدند که بالاخره روزی کارکودک لغو می‌شود. اینها درکی خطی از تاریخ دارند. هیچ تاریخ مشخصی هم به ما نمی‌دهند که ما برویم و آن روز بیاییم. یک سری هم هستند که می‌گویند نه همین امروز قابل لغو است. پس این جنبش‌ها با توجه به این که چگونه خود کارکودک، عوامل و شرایط از بین رفتنش را تحلیل می‌کنند، به شکل‌های مختلف تقسیم‌بندی می‌شوند. جنبش لغو کار کودک همان طور که از اسمش پیداست، در گام اول قائل به امکان لغو کار کودک است. یعنی می‌گوید کار کودک همین امروز قابل لغو است حالا باز سوال بعدی که مطرح می‌شود این است که در نظم موجود قابل لغو است یا اساسا باید این نظام از بین برود و بعد این اتفاق بیافتد.

پاسخ به این سوال گام‌های عملی و تئوری مختلفی را ایجاد می‌کند. ما خودمان را بخشی از جنبش لغو کارکودک می‌دانیم که یعنی که در گام اول معتقدیم که کار کودک قابل لغو است.

آقای میر بهاری: در ادامه‌ی صحبت‌های آقای لطفی باید بگویم که جنبشی که از آن صحبت می‌کنیم در راستای یک مطالبه‌ی کلی تر است. مطالبه‌ای که فکر می‌کنیم اساسی‌تر و بنیادی‌تر است و پدیدار شده و آن جنبش لغو کار مزدوری است. این واقعیت است که سیستم موجود هر روز سعی می‌کند آن را مهار کند و به آن ... بزند با انواع واقسام ترفند‌ها چه ساختن بنگاه‌ها و سازمان‌های زرد و چه با سرکوب مستقیم. و مهار کردن پیشروهای جنبش. ما معتقدیم که این خواسته ای عمومی است که بر می‌گردد به قرن19. آنجایی که فعالان جنبش کارگری و زنان این مطالبه را مطرح می‌کنند و از ان روز تا کنون در حقیقت در یک فراز و نشیب تاریخی به دست آوردهایی نیز رسیده است. شاید مستقیم نه ولی غیر مستقیم با فشاری که بر سیستم و دولت‌ها وارد کرده، وادارشان کرده که به درجاتی عقب نشینی کنند در حوزه‌هایی مثل سن کودکان کار، ساعات کار کودکان و در نهایت پیمان نامه‌ای تصویب شد که مجموعه‌ای مطالبات حقوقی است که به زعم ما از زاویه‌ی دولت‌ها و سیستم رسمی قابل اجراست. ما کماکان نقدمان را به این پیمان‌نامه هم داریم.

بعضی معتقدند که کار کودک قابل لغو است اما در زمانی دور که شاید تاریخش هم ندانیم. ما معتقدیم مطالبه‌ی لغو کار کودک بخشی از مطالبه‌ی عمومی جامعه است که پیشروی این عرصه، جنبش کارگری است که رسیدن به این خواسته را در دستور کار خود قرار داده است. از این زاویه که در حقیقت، در بخش‌هایی از جهان فشار و مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر سیستم را تا آن درجه عقب برده که کار کودک را در بخش‌های از کشورهای متمروپل ممنوع شده است. این به این معنی است که نه فقط نهادها و رسمی و دولتی هستند که مراقب این دست آ ورد اجتماعی هستند، بلکه خود جامعه نیز به این مساله واکنش نشان می‌دهد و مقابل هر جور بهره کشی و استثمار کودکان می‌ایستد. ممکن است شما بگویید که حتا در امریکا هم هنوز باز هم از کودکان سوءاستفاده می‌شود. این در واقع بازپس‌گیری مطالبه یا خواسته‌ای است که بورژوازی به جنبش‌های اجتماعی و طبقه‌ی کارگر تحمیل می‌کند و می‌خواهد هر جا که باشد از این نیروی کار ارزان بهره بگیرد.

بحث کلی ما این است با توجه به توان و امکانات تولیدی که جهان امروز دارد قادر است از این بخش از نیروی کار اجتماعی صرف نظر کند. به شرط آنکه مقابله‌ی اجتماعی همان قدر پرتاثیر باشد. یعنی توازن قوای اجتماعی به حدی باشد که این سیستم را تا این مرحله عقب ببرد که از مواهبی که توسط بشر تولید می‌شود برای ممانعت از کار کودکان بهره ببرند. این مساله را می‌توان در چند بند ساده و اجرایی طرح کرد که در بعضی جاهای دنیا رسم است مثل بیمه‌ی تحصیلی، که هر کودکی به محض تولد مشمول این حق می‌شود و تا زمانی که کودک و بیمه خدمات اجتماعی و تکمیلی که شاغلان جامعه مشمول آن هستند و بیمه‌ی بیکاری که کمک می‌کند خانواده‌ای که توان معیشتی ندارد تحت فشار کودکش به کار گمارده نشود. چرا که در بسیاری از کشورهای فقیر و ضعیف همین عاملی خواهد بود که کودکان از محیط اصلی کودکی جدا شوند و به محیط‌های کار گسیل شوند.

یعنی اگر این بیمه‌ها شامل حال کودکان شود، کار کودک لغو می‌شود؟

نه. قبل از پاسخ دادن به این سوال، به پرسش دیگری باید پاسخ داد: برای اینکه لغو کارکودک همین امروز این اتفاق بیافتد، به چه چیزی نیاز است که که اگر نباشد لغو کارکودک ممکن نیست؟

 من تقسیم ساده ای می‌کنم. برای این کار یک سری نیروی مادی لازم است و یک سری نیروی ذهنی. نیروی مادی منظورم ثروتی است که در جهان باید باشد. چون کسانی که می‌گویند نمی‌شود استدلال می کنند که فقر زیاد است، تعداد جمعیت جهان زیاد است و... این محمل‌هایی است که برایش می‌سازند و به نظرم ناآگاهانه است.

چند تا آمار ساده می‌دهیم. طبق آماری که فائو (سازمان جهانی غذا) می‌دهد، سالانه 4 میلیارد تن غذا در جهان تولید می‌شود که که دو میلیارد تن آن فاسد می‌شود، نه این که اسراف می‌شود، یعنی دست نخورده توی انبارها فاسد می‌شود و دور می‌ریزند، ولی این همه ادم هم از گرسنگی دارند می‌میرند و نمایندگان بورژوازی، که عمدتا ستاره‌ی سینما هستند، سوار جت‌های شخصی‌شان می‌شوند و می‌روند آفریقا یک گونی برنج را کاسه کاسه پخش می‌کنند. حالا اگر این قهرمان سینما خانم باشد مثل خانم آنجلینا جولی، خودش را شبیه مریم مقدس هم درست می‌کند، از این پنکیک و لوازم آرایش‌ها استفاده می‌کند و... اداهای این شکلی.

پس وقتی به این ارقام مراجعه می‌کنید که دسترسی به آن راحت است، می‌بینید که که این ثروت الان موجود است که همه‌ی بشر در رفاه زندگی کنند. خیلی ازکارخانه‌ها الان با 30 یا 40درصد ظرفیت مشغول به کارند. آمار دیگری می‌دهم. یک سری اهداف توسعه در سال 2000 در سازمان ملل مطرح شد که تا سال 2015 باید به این هشت هدف برسند و ۱۸۹ کشور آن را پذیرفتند۱۴۷ نفر از سران سیاسی آن را امضا کرده اند.

مثل از بین بردن فقر شدید و گرسنگی، دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی، گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان، کم کردن مرگ کودکان، بهبود سلامت مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماری‌ها، تضمین پایداری محیط زیست و گسترش مشارکت جهانی برای توسعه. حساب کرده بودند که این طرح تا سال 2015، نهصد میلیارد دلار بودجه لازم دارد که در کل دنیا انجام شود. فقط هزینه‌ی یک سال جنگ امریکا در افغانستان در سال 2003، نهصد وشصت میلیارد دلار شد. شما بودجه‌هایی که به نظامی گری اختصاص داده می‌شود جمع بزنید. اگر این بودجه‌ها در رفاه اجتماعی هزینه شود خیلی ساده تر از این‌ها، مساله کار کودک حل می‌شود. پس این قسمت مادی وعینی.

حال برویم سر بخش ذهنی. منظورم از این بخش آدم‌هایی است که باید بروند دنبال این ایده و بتوانند مساله را تغییر دهند. یعنی نیروهای اجتماعی که به این آگاهی و ضرورت تغییر رسیده‌اند. و به این تشکل رسیده‌اند که بتوانند این مساله را پیش ببرند. در این بخش است که ضعف وجود دارد. این جاست که کار ما شروع می‌شود. یعنی جایی که بحث سازماندهی و تشکل، اولویت هر نیروی اجتماعی می‌شود که می‌خواهد هر امر اجتماعی را پیش ببرد. ولی این امر مشخصی که ما به آن می‌پردازیم.

میربهاری: حالا به این سوال‌تان برگردیم که آیا فقط بیمه‌ی تحصیلی و اجتماعی قادرند جلوی کار کودک را بگیرند. بیاییم از زاویه‌ی دیگری مساله را نگاه کنیم .همان طور که آقای لطفی گفتند آن نیرویی که اسمش را گذاشتند ذهنی یا پشتوانه‌ی عملی برای اجرای چنین قوانینی باید وجود داشته باشد ما معتقد نیستیم که تنها هنگامی که روی کاغذ نوشته می‌شود به خصوص از طرف دولت‌ها، قضیه مرتفع می‌شود. ما معتقدیم این جامعه است که می‌تواند و باید این حق را بگیرد و در دست خودش نگه دارد. چه عواملی باعث می‌شود که این حق در بخش‌هایی از دنیا وجود نداشته باشد؟ به نظر من یکیش این است که جامعه را به درجه‌ای کشانده‌اند که این باور را از دست داده است که این قضیه همین امروز ممکن است. و گرنه جهان در سیر حرکتش، در ساز و کار تولید و توزیع ثروت اجتماعی به درجه‌ای رسیده که این ایده را داشته باشد که استفاده از کار کودک یعنی سوءاستفاده از تمام نیروی کاری که در جامعه است.  ساز وکار تولید سرمایه در جهان تنها کالا را تولید نمی‌کند بلکه اندیشه را هم تولید می‌کند. درحقیقت اندیشه‌ی ضداجتماعی‌ای که باعث می‌شود کودکان را به کار بگیرند، هم باز تولید می‌شود. با ابزار و رسانه‌هایی که دارند طبعا این ایده را بازتولید می‌کنند که اگر کودک کار نکند خانواده‌اش فقیر می‌مانند. ولی حقیقت این است که اگر کودک کار نکند، سود بیشتر ارزش بیشتری نصیب سرمایه نخواهد آمد. جبری که از طریق فقر نصیب خانواده می‌شود چیزی است که از طریق سیستم به خانواده‌ها تحمیل می‌شود. اگر بخواهم بحث را جمع‌بندی کنم بحث ما این نیست که تنها روی کاغذ این مواد مستند شود بلکه فشار اجتماعی و کنترل اجتماعی بر روی آن بخشی که میل می‌کند به سمت استفاده از کار کودکان می‌باید حی وحاضر و تشکل یافته باشند تا از این حق دفاع کنند. مثل بخش‌هایی از دنیا که هیچ احدی حق سواستفاده از کار کودکان را ندارد.

پس اگر بخواهیم راهکار عینی بدهیم به جز بحث بیمه‌ها و فراهم کردن شرایط تحصیل، فراهم کردن شغل و درآمد کافی برای خانواده‌ها یکی از راه کارهایی است که سبب می‌شود کار کودکان لغو شود؟

میربهاری : طبعا. ممکن است این بیمه‌های فراگیر را باید مشخص کنیم. وقتی می‌گوییم بیمه بیکاری طبعا کسی که شغلی ندارد باید سیستم موظف است به او شغل بدهد وگرنه باید تامینش بکند تا زمانی که شغل مناسبی داشته باشد تا شرایط عادی اقتصادی به خانواده برگردد. بیمه تحصیلی باید آنقدر باشد که کودک قادر باشد فارغ از افت و خیزهای اقتصادی خانواده تحصیلش را ادامه دهد. یعنی اگر قرار باشد که این حق کودک را جامعه تعریف کند، ماکسیمم خواسته‌ها و نیازهای کودک را باید در راس قرار دهد که ما به آن منافع عالیه کودکان  می‌گوییم. ولی اگر دولت بخواهد آن را تعیین کند، طبیعتا از هر گوشه اش می‌زنند که کودک فقط به اندازه‌ی دو ساعت مدرسه رفتن امکانات داشته باشد.

- همان طور که می‌دانیم ایران سال 83 کنوانسیون لغو کار کودک را پذیرفته و طبق آمارهایی که مسوولان می‌دهند اشتغال کودکان در 40 شغل مضر ممنوع شده و کار کودکان زیر 15 سال ممنوع است. چقدر این آمارها باواقعیت موجود جامعه مطابقت دارد و آیا پیوستن به کنوانسیون کمک کرده به لغو کار کودک یا کاهش آن؟

لطفی: فکر می‌کنم منظورتان کنوانسیون 182 سازمان جهانی کار است. کنوانسیون با مقاوله‌نامه فرق می‌کند. کنوانسیون‌ها یا معاهدات لازم الاجرا هستند. مگر آنکه حق شرط گذاشته باشند. ولی مقاوله‌نامه‌ها نوعی توصیه‌نامه‌اند و دولت‌ها می‌توانند انجام دهند یا انجام ندهند. این که شما گفتید مقابله با بدترین اشکال کار کودک است نه تمام کار کودک که لیست این مشاغل را در آورده‌اند و بسیار بلند وبالاست ولی در بیشترشان (60درصد) حدود هم کودکان مشغول به کارند. در برخی جاها مثل کارخانه‌های شیمیایی آمار و مشاهدات نشان می‌دهد که کودکان در آنها شاغل نیستند ولی در کشاورزی و کارهای ساختمانی و... که در آن لیست وجود دارد، بچه‌ها همچنان شاغلند. پاسخش هم این است که این اجرا نمی‌شود و آن مطالبه‌ی اجتماعی و فشار اجتماعی به این سمت هم نشانه رود.

صنعت پورنوگرافی درآمدی بیش ازمجموع درآمد برترین شرکت‌های جهان همچون مایکروسافت، گوگل، آمازون، یاهو، اپل و نت فیلیکس دارد. در سراسر جهان دهها هزار کودک توسط والدین خود برای فیلم‌های سکسی در مقابل وب کم می‌نشینند و مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند .یک گروه هلندی مدافع کودکان تخمین زده اند که تنها در فیلیپین دهها هزار کودک در صنعت سایبرسکس مورد آزار قرار گرفته اند. سال گذشته این گروه برای شناسایی استفاده کنندگان جنسی از کودکان ، یک دختر فیلیپینی ۱۰ ساله مجازی را در اتاق‌های چت اینترنتی طراحی کردند. در طول ۱۰ هفته بیش از ۲۰۰۰۰ نفر از ۷۱ کشور از این دختر جعلی درخواست سکس آنلاین کردند.این قصه تنها در فیلیپین نیست .

هر ثانیه بیش از سه هزار دلار برای پورنوگرافی هزینه می‌شود .هر ثانیه بیش از ۲۸ هزار نفر در فضای مجازی به دنبال پورنوگرافی می‌روند و دراین صنعت هر ۳۹ دقیقه یک فیلم پورنو در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود . (۱)

در میان کسانی که در بین سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ به دلیل حمل پورنوگرافی کودکان دستگیر شده‌اند، ۸۳ درصد از تصاویر متعلق به کودکان بین ۶ تا ۱۲ سال؛ ۳۹ درصد به کودکان ۳ تا۵ سال و ۱۹ درصد متعلق به کودکان زیر سه سال بوده است

یک کنوانسیون دیگر هم هست که پذیرفته شده است و آن کنوانسیون حقوق کودک است که درآن اشاره شده که کودک نباید کار کند. هر چند مگری بعد از ان می‌آورد که: مگر شرایط د ولت‌ها اجازه ندهد". همیشه این اگر و مگرها در قوانین از زاویه‌ی سرمایه توجیهاتی دارد. آنها می‌گویند معاهدات چون لازم الاجرا هستند دولت‌ها تمایلی به پیوستن به آن ندارند، پس ما می‌آییم با دو ترفند دولت‌ها را ترغیب می‌کنیم که یکی این که رقیقش می‌کنند و اگر و مگر می‌آورند داخلش و یکی دیگر این که حق شرط می‌گذارند برای دولت‌ها. یعنی شما یک کنوانسیون را می‌پذیرید ولی می‌گویید این هشت یا ده ماده را به شرطی اجرا می‌کنیم که با قوانین داخلی منافاتی نداشته باشد،. قوانین داخلی مقدم است بر اجرای مفاد این کنوانسیون‌ها. یاحق شرط کلی می‌گذارند مثل ایران.

حالا فایده‌اش چیست. می‌گویند درعرف بین الملل وقتی چندین و چند دادگاه بین المللی به این موارد حقوقی استناد کنند، این می‌شود عرف بین‌المللی و مهم نیست که حق شرط گذاشته باشی روی آن. البته توجیه درستی نیست و عملا ندیدیم که چنین اتفاقی افتاده باشد. ما ندیدم که مثلا کنوانسیون حقوق کودک به عرفی تبدیل شده باشد. هر چند که در سال 89 تصویب شده است. به نظر می‌رسد بیشتر انحراف دادن اذهان از این است که این کنوانسیون‌ها به این دلیل ایجاد می‌شوند که به جامعه‌ی جهانی پاسخی داده شود، هر چند پاسخ الکنی باشد. ( منظورم مردم است نه این جامعه جهانی که الان اصطلاح شده است) مردم جهان پشت لغو کار کودکند.

با تشکر از شما و به امید روزی که هیچ کودکی مجبور نباشد برای تامین زندگی خود وخانواده اش کار کند.